محل تبلیغات شما

سوره‌ی مبارکه‌ی مائده (5)،آیه‌ی 98

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌرَحِیمٌ ﴿۹۸

ترجمه: بدانید خدا دارای مجازات شدید و (در عین حال)آمرزنده و مهربان است.

تفسیر

همراهی خوف و رجا از تعالیم قرآن

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ وَ أَنَّاللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»، بدانید هر آینه عذاب خداوند خیلی شدید است، وهر آینه خدا بسیار پرده‌کش و بسیار مهربان است. بارها عرض شده است در ماه مبارکرمضان، رجب، شعبان و شب‌های جمعه از ذکر یا غفّار» غفلت نکنید، هر زمان یادتانافتاد، بگویید: یا غفّار، یا غفّار، یا غفّار! یا غفّار» غیر از عفو بوده و بهمعنی پرده‌کش است، یعنی آن خدایی که بطور شتر دیدی، ندیدی به حساب‌ها رسیدگی می‌کند،بطوری که حتّی تخلّفات از یاد خود اعضای بدن هم می‌رود.

در اینجا یک قانون کلّی وجود دارد و آن عبارت از ایناست که هر وقت کسی را ترساندی، به دنبالش امید بده، و وقتی امید دادی، به دنبالشبترسان! به عنوان مثال گفته شده گریه برای اهل بیت(ع) به اندازه‌ی پر مگسی درقیامت درجه‌ای به انسان می‌دهد که اگر نگاه کنی، عمّامه از سرت می‌افتد، بلافاصلهباید گفته شود البتّه منظور گریه‌ی با معرفت است؛ یعنی وقتی مطلب امیدوار کننده‌ایگفته شد، شرط آن هم در کنارش باید گفته شود.

این در حالی است که بعضی مدّاحان برای اینکه اشک مردمرا درآورند می‌گویند: ای کاش برادر مرده یا مادر مرده‌ای در اینجا نباشد، طرف همبا شنیدن این سخن به شدّت گریه می‌کند؛ او برای برادر یا مادر خود گریه می‌کند،گریه برای مادر هم معلوم نیست که ثواب دارد یا ندارد. در حالی که ما کاری با این کارهانخواهیم داشت، مصیبت اهل بیت(ع) را خواهیم گفت، ما باید به مقامی برسیم که مصیبتاهل بیت(ع) بر ما اثر بگذارد، در این حال اشک با معرفت خواهد بود.

در مشهد مقدّس به علّت ازدحام جمعیّت، هیچ‌وقت دست مابه راحتی به ضریح امام هشتم(ع) نمی‌رسد با این حال آنجا می‌گوییم: یا غریب‌الغربا!برخی می‌گویند: چرا به امام رضا(ع) غریب‌الغربا می‌گویید با وجود اینکه هر سالچهارده میلیون نفر برای زیارت ایشان می‌آیند؟! در پاسخ باید گفت: صد میلیون بیاید،کدام‌یک خود آقا را از امام(ع) می‌خواهد؟ هر کدام بچّه، زن، ماشین، خانه یا شوهرمی‌خواهد، چند نفر می‌گویند: ای عالم آل محمّد(ع)! خودت را به من بشناسان، ای نورآسمان‌ها و زمین خود را به من بنمایان! پس غریب‌الغربا است، هر کسی به فکر قلّک وزندگانی خودش است و این احوالات مقام انسان را ترقّی نمی‌دهند.

بنده مجتهدی را می‌شناسم که اکنون در قید حیات هستند،هر سال یک بار همه‌ی فرزندان خود را به مشهد می‌برد و در هر دفعه سفر، سه بار باهم در برابر پنجره‌ی فولاد می‌ایستند، ایشان به امام رضا(ع) عرض می‌کنند: آقا!وظیفه‌ی من بود خانواده‌ام را به پابوسی شما بیاورم، امسال را هم را آوردم، خودتمراقبشان باش، وقتی هم که من نباشم خودتان آنها را بیاورید! چنین برخوردی نوعیضمانت است، او مجتهد است، زیارت‌نامه‌های خوبی هم بلد است امّا آنجا حرف دلش را می‌گوید.بنده پرسیدم: آقا! سه روز است که می‌بینم به اینجا می‌آیید، چه کار می‌کنید؟خندیدند و گفتند: من در این سه روز در این لحظات عوام هستم، می‌آیم و حرف دلم رامی‌گویم.

آیا بنده و شما آنجا به یادمان می‌افتد که به دنبالپنجره‌ی فولاد باشیم؟ با کسانی که دخیل می‌بندند ما هم دل خود را دخیل ببندیم؟حالات فرق می‌کند، مجتهدی به من فرمودند: نجف که رفتی، در حرم حضرت علی(ع) مستقیمبه ضریح نگاه نکن، حضرت علی(ع) است، لنگر زمین و آسمان است، سلامت را بده و رد شو؛بنده هم نتوانستم نگاه کنم، چون معلوم نبود اگر نگاه می‌کردم اذن ورود می‌داد یانمی‌داد؟! آیا واقعاً برای همه‌ی زوّار اینطور است که در را بزنند و بفرما بشنوند؟یا برای عدّه‌ای بفرما هست و به یک عدّه بفرما داده نمی‌شود؟ یا برخی قاطی مردمشده و می‌آیند؟ به عنوان مثال فردی خود قهر کرده یا مال ورثه را نداده وبه کربلا آمده است، آیا آقا می‌گذارند وارد شود؟!

پس چون این طور است باید حواسّمان جمع باشد، هر کسی راکه ترساندیم، امید هم بدهیم وگرنه ترس زیادی ناامیدی می‌آورد، وعده‌ی زیادی وامیدواری بی‌جا، هر دو هلاک کننده است. دیده‌اید بعضی‌ها تند تند می‌گویند: خداکریم است، آیا با گفتن خدا کریم است گناه آنها کم می‌شود؟ به اینان باید گفت: بلهخدا کریم است امّا چاه همان خدای کریم بسیار عمیق و حسابش دقیق است، باید به اینهم توجّه شود.

سوره‌ی مبارکه‌ی مائده (5)،آیه‌ی 99

مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَاتُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿۹۹

ترجمه: پیامبر وظیفه‏‌ای جز ابلاغ رسالت (و دستورهایالهی) ندارد (و مسئول اعمال شما نیست) و خدا می‌داند چه چیزها را آشكار، و چهچیزها را پنهان می‌دارید.

تفسیر

بلاغ بالاترین رسالت حضرت پیامبر(ص)

ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ»، الف ولام البلاغ» الف و لام عهدی ذهنی ذکری می‌باشد، یعنی می‌فرماید: وظیفه‌ای برعهده‌یپیامبر(ص) نیست مگر آن ابلاغی که انسان را به هدف برساند. در سوره‌ی حجرات و سوره‌ینور عرض شده است که بلاغ هدایتی است که ایصال به مطلوب گردد و انسان را به هدفشبرساند. به عنوان مثال فردی می‌پرسد از کدام سمت به میدان ساعت می‌روند؟ طرف می‌گویداز این سمت برو و در چهار راه اوّل به سمت راست بپیچ، اگر نپیچد، به مقصد نمی‌رسد.امّا حالت دیگر این است که یکی می‌گوید دنبال من راه بیافت و بیا، هر جا هم لازمباشد چراغ می‌زند، هر جا که باید اعلان خطر کند، اعلان خطر می‌کند، وقتی به میدانساعت می‌رسد می‌گوید اینجا میدان ساعت است؛ این ایصال به مطلوب می‌باشد.

در دین هدف در انتخاب اوّل می‌باشد، یعنی در انتخاباوّل تحمیل وجود ندارد ولی بعد از قبول قانون و شریعتی، انسان باید به لوازم واحکام آن هم ملتزم باشد. به عنوان مثال وقتی پیامبر(ص) می‌گوید خدا و قیامتی وجوددارد و طوری بگوید که من بفهمم و قبول کنم؛ بایستی به احکام آن نیز ملتزم گردم،مانند اینکه قبول کنم که شراب‌خواری و عدم رعایت مسائل محرم و نامحرم جریمه‌اششلاّق است، این زور نیست بلکه جزو لوازم شریعت است.

  وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ»،ابدا» یعنی آشکار کردن و کتمان» یعنی پوشیده داشتن، ما اغلب دوست داریم عیوبدشمنانمان ابداع و آشکار گردد و برعکس بیشتر علاقمند هستیم که عیوب خودمان پوشیدهبماند و مردم ندانند. آیه‌ی شریفه می‌فرماید: شما نمی‌توانید با آشکار و پنهانکردن کارهای خودتان بر علم خداوند غلبه یابید، خداوند به همه‌ی چیزهایی که می‌خواهیدآشکار کنید و یا پنهان دارید آگاه است.

سوره‌ی مبارکه‌ی مائده (5)،آیه‌ی 100

قُلْ لَا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُالْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۰۰

ترجمه: بگو (هیچ‌گاه) ناپاك و پاك مساوی نیستند اگر چهكثرت ناپاك‌ها تو را به شگفتی بیندازد، از (مخالفت) خدا بپرهیزید ای صاحبان خرد،تا رستگار شوید.

تفسیر

عدم برابری خبیث و طیّب

قُلْ لَا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ»، الْخَبیثُ» در اینجا به معنی پاکی نیست بلکه بهمعنی پلیدی است و به هر حرامی اعمّ از خوردنی، نوشیدنی و استفاده کردنی اطلاقمی‌شود. الطَّیِّبُ» نیز به معنی پاکی است منتهی منظور فقط خوردنی ونوشیدنی نیست، بلکه به هر حلالی اعمّ از خوردنی، نوشیدنی یا استفاده کردنی گفته می‌شود.

آیه‌ی شریفه می‌فرماید: خبیث و طیّب یکسان نیستند گرچهزیاد بودن خبیثان تو را به تعجّب وادارد، مانند اینکه اکثریّت مردمنادان هستند چنانکه قرآن می‌فرماید: أَكْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون»[1]،بیشتر آنها نمى‏دانند! أَكْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»[2]،بیشتر آنها نمى‏فهمند! لا یَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلیلاً»[3]، ولى آنهاجز اندكى نمى‏فهمند!

به عنوان مثال مردم می‌گویند فلان کس پسری دارد کهبسیار عاقل است چون روزی پنچاه هزار تومان درآمد دارد، یا می‌گویند فلانی پسریدارد که سفیه است چون روزی یک بار تصادف می‌کند، یعنی کسی که پول درمی‌آورد عاقلاست و ضرر زدن نشانه‌ی سفاهت می‌باشد، امّا اگر بپرسید آیا نماز می‌خواند؟ می‌گویند:ول کنید می‌خواند بخواند و نمی‌خواند نخواند!

اینها تعریف دنیوی عقل است که به هیچ وجه ربطی به معنیحقیقی عقل ندارد،  حدیث امام صادق‏(ع) این معنا را به خوبى بیان مى‏كند آنجا که وقتىمى‏پرسند: عقل چیست؟ مى‏فرماید: اَلْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ»[4]،عقلحقیقتی است که به واسطه‌ی آن خداوند عبادت می‌شود و بهشت به وسیله‌ی آن کسب می‌شود.

اکثریّت مردم می‌گویند: نباید از مد جامعه عقب ماند، یکروز ترانه‌ی عهدیّه و یک روز تواشیح مد می‌شود، هر کدام مد است آن را یاد بگیر؛ بهعبارتی بیدی باش که به هر بادی می‌لرزد! البتّه ما قائل به این گفته نیستیم بلکهمی‌گوییم: دین خودت را حفظ کن، هر کس را در قبر خود گذاشته و مسئول اعمال خودشهست. هر کس اگر خودش را کنترل کند، خانواده‌‌‌اش را اصلاح کند، از مال خودش حفاظتکند این همه پلیس، اداره‌ی آگاهی و دادگاه لازم نمی‌شود.

در آخراّمان زمانی می‌رسد که انسان رویش نمی‌شودبگوید روزه هستم بلکه می‌گوید میل ندارم، چنانکه زمان شاه در دانشگاه‌ها روزهگرفتن عیب بود و می‌گفتند: فلانی هم عوام است و روزه می‌گیرد! در حالی که ما بایدبه دین و عقیده‌ی خود افتخار کنیم، اگر بپرسند چرا سیاه پوشیده‌ای؟ بگوییممحرّم  یا وفات است، نگوییم من از رنگ سیاهخوشم می‌آید، یا مشکی رنگ عشق است! برخی به باور خودشان هزینه نمی‌کنند، بگذاریدبگویند این بنده‌ی خدا زندگی ندارد، هر روز را وفات می‌داند البتّه نباید از خودرسم در بیاوریم!

به عنوان مثال غیر از امام حسین(ع) هیچ امام و حتّیحضرت پیامبر(ص) چهلم یا اربعین ندارند. یک بار خانمی به بنده زنگ زده و می‌گفت:حاج آقا! به مناسبت اربعین حضرت علی(ع) من پنجاه نفر برای ناهار مهمان دعوت کرده ونذر کرده‌ام که شما سخنرانی کنید، گفتم: ببخشید آن روز، روز دانشگاه من است و شماحقّ نداشتید از طرف بنده نذر بگویید، در ضمن ما چنین نذری نداریم، بدعت نگذارید.چنانکه سه یا چهار سال است که برخی از طرف خود مسلمیّه و محسنیّه درآورده‌اند واگر کسی در این ایّام عروسی بگیرد ناراحت می‌شوند.

اکنون با این کارها در اسم‌گذاری هفته‌ها کم آورده‌ایمو هفته‌ها با هم قاطی شده‌اند، بنابراین از خودمان رسم در نیاورده و به دنبالنادانان نخواهیم افتاد گرچه تعدادشان زیاد بوده و چیزی را مد کنند. به عنوان مثالاکنون فلان بی‌دین گهواره‌ی علی اصغر(ع) را مد کرده است و بی‌دین دیگر وقتی آن رامی‌آورند می‌گوید: بلند شو وگرنه کمرت می‌شکند، در حالی که این گهواره ارزشی نداردو بلند شدن در برابر آن نیز لازم نیست. یا زنگ می‌زنند و می‌پرسند: ما نذر سفره‌یحضرت رقیّه/ داشتیم ویادمان رفته بود لقمه‌ها را با تره ببندیم! گفتم ما چنین چیزی نداریم. یا برخی می‌گویندقربان خانم گردم مخارج سفره‌اش سنگین است! در پاسخ اینان باید گفت: خانم بنده‌یخدا از گرسنگی به رحمت خداوند رفته و سفره‌اش هیچ چیز نداشت! این زن چیزی را مد می‌کندو آن دیگری چیز دیگری را مد می‌کند، بنابراین به دنبال این نادانان نخواهیم افتادوگرنه دین مجموعه‌ای از خرافه جلوه می‌کند و هیچ کس نمی‌تواند مانع آن شود.

فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ»، ایعاقلان! از خداوند بترسید. تا کسی خطری را جدّی نگیرد، نمی‌ترسد؛ کار عقل حسابرت، اگر عقل درباره‌ی حسابرسی م جدّی فکر کند مسلّم است که خطر آنجا را مهمّمی‌شمارد. به عنوان مثال اکنون اگر بگویند فردی در خیابان تربیت اسید می‌پاشد چقدرپول به شما بدهند می‌روید و از خیابان تربیت خرید می‌کنید؟ در حالی که شاید اصلاین حرف دروغ باشد! به این علّت است که آیه‌می‌فرماید: ای عاقلان! از خداوندبترسید؛ چون سفیه به خطر اعتنایی نمی‌کند.

لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، کسی که از قیامت نترسید اوعقل ندارد و کسی که از قیامت ترسید و خردورزی پیشه نمود ان‌شاءالله او به فلاح ورستگاری خواهد رسید.



[1]-سوره‌ی‌ انعام، آیه‌ی 37.

[2]-سوره‌ی مائده، آیه‌ی 103.

[3]-سوره‌ی فتح، آیه‌ی 15.

[4] - اصول كافى ج 1 ص‏8.

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت دوم

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت اول

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و پنجم- قسمت دوم

هم ,ع ,است، ,خدا ,می‌گویند ,کسی ,است که ,را به ,عنوان مثال ,به عنوان ,است و ,سوره‌ی مبارکه‌ی مائده ,نادانان نخواهیم افتاد ,آیه‌ی شریفه می‌فرماید

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هریس مهد خوبی ها del neveshtehaye man بی دل صد مقاله آوای خاک provexrana voysungzberor High School English viodwormortret Buy NHL Wholesale Detroit Red Wings Jerseys, Get Free Shipping.