محل تبلیغات شما

توسطحجّت‌الاسلام والمسلمین جناب دكتر حسین ایمانی به تاریخ ۹۵/۴/۲۹

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره‌ی مبارکه‌ی مائده (5)،آیه‌ی 96

أُحِلَّ لَكُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْوَلِلسَّیَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَیْكُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًاوَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۹۶

ترجمه: صید دریا و طعام آن برای شما حلال است تا شما ومسافران از آن بهره‌مند شوید، ولی مادام كه محرم هستید صید صحرا برای شما حرام استو از (نافرمانی) خدایی كه به سوی او محشور می‏شوید بترسید.

تفسیر

نکات علمی آیه‌ی شریفه

در این جلسه به مرور تفسیر آیات 96 الی 100 می‌پردازیمکه دو آیه از این پنج آیه در ادامه‌ی مباحث گذشته است، یک آیه تهدید عمومی است وآیه‌ی چهارم راهنمایی قاعده‌مند و ملاکی برای تشخیص ارزش و ضدّ ارزش است، به اینمعنی که به چه چیز ارزش و به چه چیز ضدّ ارزش خواهیم گفت.

أُحِلَّ لَكُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ »، سخن اوّل یک مفّاد علمی_فقهی است که برای دریافت آنکمی دقّت لازم است و آن عبارت است از اینکه: برای محرم صید آبزی بطور مطلق حلالاست چه دریایی، رودخانه‌ای یا پرورشی (در استخر پرورش ماهی و نظایر آن پرورش یافتهباشد) باشد.

خداوند در اینجا مثال بحر را زده و حکم آن را بیان می‌فرمایدچون آن زمان تعداد زیادی از مسلمانان مجبور بودند که از دریا عبور کرده و با قایقو کشتی از طریق یمن، کویت و کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس به حجّ بیایند. حال اگر یکحاجی در مسیر طولانی رودخانه‌ای مانند مسیر فرات باشد که رود بلندی است و ماهی درآن وجود دارد می‌تواند از ماهی آن استفاده کند چون برای محرم صید آبزی حلال است.

قرآن بسیار عجیب بوده و اقیانوس است، انسان هر میزانپیش رفته و دقّت می‌کند، مطالب شگرف و شگفت‌تری در آن مشاهده می‌کند. یک عدّه می‌گویند:من قرآن بلد هستم و می‌گوید: أُحِلَّ لَكُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ » یعنی برای شما صید بحری حلال شده است. در حالی که یکیهم دقّت کرده و می‌گوید: صید بحری انواع گوناگون دارد:

1- صید وطری که به معنی صیدی است که به صورت تازهاستفاده می‌شود. 2- صید مالحه که به معنی نمک سود کردن صید است که یکی از قدیمی‌ترین روش‌هابرای حفظ مواد غذایی است تا گندیده نشده و مسموم‌کننده نباشد. 3- صید اندوخته کهبه صورت تن، یا فریزری نگه‌داری می‌شود. بنابراین گوشت‌های آبزیان اعمّ از ماهی،میگو و. خوردن تازه‌ و نگهداری شده‌ برای مدّت کوتاه و پخته‌شده برای مدّت‌هایطولانی آنها، برای محرم ایرادی ندارد.

دوّمین مفادّ علمی عبارت از این است که دین اسلام بن‌بستندارد، وقتی چیزی را حرام کرد، برای آن راه دیگری باز می‌کند، وقتی می‌گوید فلانچیز جایز نیست در مقابل می‌گوید فلان چیز اشکال ندارد، وقتی گفت صید حیوانات برّیممنوع است، باید مجاز آن را هم بیان کنند به این علّت در ادامه می‌فرماید: صیدحیوانات بحری اشکال ندارد.

گوشت از مواد پروتئین‌زای غالب انسان است، حاجی‌های کهآن زمان به معنی واقعی حاجی بودند، گاه یک سال و نیم برای رفت و برگشت به حجّ، وقتمی‌گذاشتند، خانم طرف حامله بود که به مکّه می‌رفت، وقتی بازمی‌گشت، فرزندش چهارزانو راه‌ می‌رفت و او را به پیشواز پدرش می‌بردند و می‌گفتند که این فرزند توست.مسلّم است که امکان نداشت حجّاج در تمام این مدّت گوشت نخورند چون در تعالیم دینآمده است اگر کسی چهل روز گوشت نخورد، باید به گوش او اذان خوانده شود، معلوم استکه اذان جانشین پروتئین نمی‌شود و این نشان می‌دهد که مصیبت و ضعف جبران‌ناپذیریوارد شده است.

نکات ادبیآیه‌ی شریفه

أُحِلَّ لَكُمْ . َحُرِّمَ عَلَیْكُمْ »، یک نکته‌ی ادبی این است که اوّل آیه با أُحِلَّ»آغاز شده و در ادامه حُرِّمَ عَلَیْكُمْ» فرموده است که هر دو مجهول بوده و از نظرادبی بین آنها صنعت طباق و تضادّ وجود دارد.

أُحِلَّ لَكُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ»، شکار آبزیان وغذا پختن از آنها برای شما حلال شد، در این بخش از آیه‌ی شریفه دو حکم وجود دارد:1- صید حلال است، 2- خوردن گوشت‌های صید شده نیز حلال است.

مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّیَّارَةِ»، صید بحری و طعام ازآن را به این علّت برای شما حلال کرده است که شما محرمان و مسافران از آن بهره‌مندگردید.

الف و لام در لِلسَّیَّارَةِ»، عوض از مضاف یامضاف‌الیه است، یعنی أهل‌السیّارة» یا سیّارة‌المحرمین» که به معنی اهل کاروانمی‌باشد و هر دو وجه برای الف و لام دارای امکان حمل و توجیه است. بارها به عرضرسیده اگر کسی ریزه‌کاری‌های ادبیاتی را بلد نباشد، صد سال هم که تفسیر بخواند،مفسّر نمی‌شود، طوطی می‌‌شود، می‌تواند از بر کند امّا از خودش چیزی نمی‌جوشد وامکان ندارد خود او نکته‌ی جدیدی پیدا کرده و بیان کند.

نکته‌ی دیگر اینکه وقتی سخن از متاع است پس حجّاج می‌توانندبرای اهل خانواده‌ی خود تحفه ببرند چون متاع همان کالا است و از کالا هم خود انسانمی‌تواند استفاده کند و هم می‌تواند برای اهل خانه ببرد. البتّه در اینجا لازم بهتذکّر است که درست نیست از مکّه سنگ به عنوان تحفه آورده شود چنانکه بعضی از حجّاجاین کار را می‌کنند، باید بدانیم سنگ مکّه با سنگ‌های دیگر هیچ فرقی ندارد و هیچتبرّک و قداستی ندارد، از کوه سنگ جمع کرده و آن جا انداخته‌اند، باز آنها را جمعمی‌کنند و اطراف کوه می‌اندازند تا باز حاجی‌ها بیایند و آنها را جمع ‌کنند.

تحفه‌ای که از آنجا می‌آید، کم یا زیاد، متبرّک استبخصوص اگر حاجی اهل معرفت باشد و به تحفه تبرّکی اضافی می‌دهد، برای مثال چادرنمازی خریده و می‌گوید: فلانی صد عدد چادر نماز دارد امّا من این را با آب زمزمشسته و برای او خواهم برد، طرف هم نباید فکر کند کهنه است؛ یا برد یمانی خریده ومی‌خواهد از روی کفن خود استفاده کند، در آنجا برای تبرّک یک لیتر آب زمزم روی آنمی‌ریزد و پهن می‌کند تا خشک شود.

البتّه بنده نمی‌دانم آب‌هایی که در بیرون می‌فروشند،آب زمزم است یا خیر، چنان که به مهرهای کربلا هم اعتقاد چندانی ندارم، اگر شما همکمی دقّت کنید، اعتقاد نخواهید داشت، چون اگر این تعداد مهر مال کربلا بود، بایددر کربلا خاکی نمی‌ماند. تربت اعلا مال کربلا، جمله درست است، امّا از کجا معلوم،شاید خاک بصره باشد، مانند اینکه می‌گوید: آلوچه‌ی کاشان است، از کجا معلوم شایدمال سردرود باشد، آلوچه‌ی سردرود ممکن است مال کرج باشد، اینها را نمی‌توان باورکرد. به این علّت بنده برای اینکه خیالم راحت شود، رفتم چهارصد مهر خریدم و در حرمریختم، از متولّی اجازه گرفتم و سیصد مهر از آن جا برداشتم، به حضرت عبّاس(ع) می‌توانقسم خورد که این مهر کربلا است.

وَ حُرِّمَ عَلَیْكُمْ صَیْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْحُرُماً»، شکار بیابانی، صحرایی، کوهستانی و هر چیزی که در خشکی وجود دارد،بطور مطلق برای شما حرام است. ما» در اینجا مای ظرفیّه‌ی مصدریّه است،یعنی تا زمانی که در حالت احرام باشید شکار برّی برای شما حرام است. در اینجاتحریم، موقّت مشروط است، یعنی به شرط احرام و تا زمان خروج از احرام، این حرمت بهقوّت خود باقی است، قابل تأمّل است که در یک کلمه حقایق بسیاری نهفته است که انسانمی‌تواند در آن معطّل شده و نکته‌سنجی کند.

عدم رعایت حلال و حرام الهی نشان بی‌تقوایی

وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»،در اینجا خداوند نمی‌فرماید: اگر کسانی حلال و حرام مرا مراعات نکنند، چنین و چنانمی‌کنم؛ بلکه فقط می‌فرماید: از خداوند بترسید، شما به سوی خدا بوده و به سویاو خواهید رفت.

ملاّ نصرالدّین وجود خارجی ندارد، می‌گویند روزی بز اورا یدند، کمی گشت نتوانست پیدا کند، رفت و در قبرستان ایستاد، پرسیدند: ملاّاین جا چه می‌کنی؟ گفت: هر کسی که یده است، بالاخره به اینجا خواهد آمد و از اوپس می‌گیرم! در اینجا نیز آیه می‌فرماید: از حساب خداوند بترسید، حرام و حلال رامراعات کنید، چون شما به سوی خدا است، بار دیگر زنده خواهید شد و خداوند حسابیک یک این نعمت‌ها را از شما خواهد خواست که چرا این کار را کردید؟ چرا این کار رانکردید؟ چرا واجب را ترک کردید؟ چرا حرام را انجام دادید؟!

در وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»،اشاره‌ای وجود دارد به اینکه کسانی که به حلال و حرام الهی احترام نگذارد، بی‌تقواهستند. در تفاسیری که بنده دیدم چیزی در مورد این اشاره وجود نداشت، نام ایناشاره، اشعار تلمیحی می‌باشد. اشعار یعنی فهماندن، شعور یعنی فهمیدن و تلمیحی ازمادّه‌ی ملح و به معنی بانمک است، اشعار تلمیحی یعنی فهماندنی که بانمک و با نهایتلطافت همراه است.

بنابراین کسی که حلال و حرام را محترم نشمرد، و بگوید:این‌ها سخنان ها است، اشعار تلمیحی دارد به اینکه چنین کسی بی‌تقوا است. یکعدّه این‌گونه هستند، به عنوان مثال فردی در حجّ برای این که دو ساعت و نیم مادرشرا به طواف نبرد، او را برای طواف حجّ نساء نمی‌برد و می‌گفت: مگر شوهر خواهی کرد؟گویا برای کسی که طواف حجّ نساء را انجام ندهد، فقط شوهر کردن و ازدواج نکردن حراماست، گفتیم: خود تو و برادرش هم به او نامحرم هستید، فقط می‌توانید صحبت کنید!البتّه مادر بیچاره خودش می‌توانست راه برود فقط چون حافظه‌اش کمی ضعیف بود، کسیباید همراهش بود تا تعداد دفعات طواف را بشمارد.

چنین کسانی سایر واجبات را نیز جدّی نمی‌گیرند، خدایناکرده اینان حاجیان حجّ‌های آخرامان هستند که برای عوض شدن نامشان به حجّ می‌روند،تا دیروز می‌گفتند: فلان کس، امروز بگویند: حاجی فلان کس، حاجیه فلان کس، اگر همنگویید، ناراحت می‌شود و می‌گوید: من بیست میلیون تومان پول خرج کرده‌ام باز بهاسم صدایم می‌کنند!

البتّه گفته شده اگر کسی به یک حاجی، به عمد حاجینگوید، ظلم کرده است، خداوند شکایت خواهد کرد گرچه خواهر، برادر یا همسرش باشد،یعنی حجّ و خدای حجّ شاکی خصوصی او بوده و خواهد گفت: من گفته بودم که این نام برروی او گذاشته شود، تو چرا آن را مراعات نمی‌کردی؟ علّت این امر هم این است کهوقتی گفته می‌شود حاجی فلانی، خود به خود حجّ تبلیغ می‌شود، در اذهان این سؤالایجاد می‌شود که چرا به او حاجی گفته می‌شود؟ چون به مکّه رفته است، مکّه کجاست؟چگونه می‌روند؟ در هر تکرار حاجی»، این سؤالات و عناوین مطرح می‌شوند.

در إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» یک سری سؤالات بی‌خودمطرح می‌کنند، مانند اینکه می‌پرسند: آیا حیوانات هم دارند؟ اجنّه چطور؟ پاسخاین است که حیوانات خیر ولی اجنّه بله دارند، امّا اینکه اجنّه به دین ما موردخطاب هستند یا خیر؟ نمی‌دانیم، شاید مورد خطاب باشند شاید مورد خطاب نباشند چون مادر رابطه با آنها مسئولیّتی نداریم.

پس اجنّه هم دارند امّا چگونه؟ نمی‌دانیم، چون مابر این امر دلیل لفظی نداریم، اگر انسان‌ها را بدانیم، شاهکار کرده‌ایم چهبرسد به این که انسان مأمور اجنّه هم باشد. چیزی که در قبر از ما نخواهندپرسید و به خاطر آن انسان عذاب و نعمت نخواهد دید، وقت گذاشتن برای یاد گرفتن آنارزش ندارد.

إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» حاوی یک نکته‌ی علمیاخلاقی است و آن عبارت از این است که معادباوری و اعتقاد به و حساب بعد از، پلیس درونی است، یعنی خود انسان به حساب خودش رسیده و مواظب خودش می‌شود، بهبرکت معادباوری انسان به آن سخن امام که فرمودند: عالم محضر خداست، در محضر خدامعصیت نکنید؛ می‌رسد.

در اینجا از امام صادق(ع) روایتی در کتاب شریف کافیمطرح شده است، قبل از بیان روایت قابل ذکر است که به احتمال قوی کتاب کافی را امامزمان(ع) دیده‌اند، یک عدّه مقامات خیلی بزرگی پیدا کرده‌اند، از امام زمان(ع) می‌پرسند:یابن رسول‌الله! این همه حدیث و معارف اهل بیت(ع) از میان رفته است، کدام کتاب مارا از خطر نگه می‌دارد؟ کدام کتاب مایه‌ی نجات ما می‌شود؟ در پاسخ به این سؤالنامه‌ای به امام زمان(ع) منتسب است که با اینکه مختصر است امّا بسیار دل‌گرم کنندهمی‌باشد، در آن نامه می‌فرمایند: ألْکافیُ کافٍ لِشیعتِنا»، در این جمله‌یسه کلمه‌ای می‌فرمایند: کتاب کافی برای شیعیان ما کفایت می‌کند، اصول، فروع و روضه‌یکافی، هشت جلد است که نویسنده‌ی آن مرحوم کلینی است.

در کتاب کافی، این روایت از امام صادق(ع) مطرح شده استکه می‌فرمایند: لَا بَأْسَ بِأَنْ یَصِیدَ الْمُحْرِمُ‏ السَّمَكَ وَ یَأْكُلَمَالِحَهُ وَ طَرِیَّهُ وَ یَتَزَوَّدَ»[1]، عیبو اشکالی ندارد که محرم، ماهی صید کند و تازه، شور شده یا ترشی آن را بخورد. مانندکنسروها و تن‌هایی که اکنون تهیّه می‌کنند، به عنوان مثال حاجی می‌گوید: ما از اینمسیر می‌رویم، در این جا ماهی هست، دو هفته هم بر روی دریا خواهیم بود و ماهی پیدانخواهیم کرد، این را می‌پزد و در فریزر نگه می‌دارد، استفاده کردن از آن مشکلیندارد.



[1] - کافی، جلد 4، صفحه‌ی392.

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت دوم

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت اول

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و پنجم- قسمت دوم

است، ,صید ,هم ,یک ,حلال ,حرام ,است که ,که به ,در اینجا ,برای شما ,است و ,لَكُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ ,أُحِلَّ لَكُمْ صَیْدُ ,است، اشعار تلمیحی ,الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ»،

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهمون من باش Kyla's memory twaretmendee پخش سنگ و نقره شمشیری leapasava nelektpectsnuf Charles's game Loren's collection انتشارات سطر و قلم rausulymyd