محل تبلیغات شما

تحریم قمار و قربانی بر بت‌ها

وَ الْمَیْسِرُ»، میسر» به معنی قمار است که در اوّل سوره حکم آن بیان شدو گفته شد هر نوع قمار را شامل می‌شود، ممکن است پاسور یا تخته نرد و مانند آنباشد. از جمله علامت‌های رکنی و بارز حرمت قمار، شرط برد و باخت در آن است، اگربرد و باخت نباشد قمار نبوده و  تعزیرندارد بلکه فقط استفاده از وسیله‌ی قمار است که مرتکبان به آن وقتشان را هدر داده،عمرشان را تباه نموده و به خودشان ظلم کرده‌اند.

زمان طاغوت، قمارخانه‌ها بهصورت رسمی بر پا بود، در حالی که امروزه برای مثال اگر کافی‌نتی مرکز قمار گردد بایک تلفن به 110 بلافاصله تحت تعقیب قرار می‌گیرد. در سال 1349 سرکرده‌ی مملکتمحمّدرضا پهلوی، در یک شب در قمار 32 میلیون تومان باخته بود! کسی که برای امامرحمتالله علیه و شهدا که اینها را تعطیل کردند دعا نکند بسیار بی‌انصاف است، ما نمی‌گوییمدر جامعه مشکل نیست، مشکل هست منتهی باید نعمت‌ها را نیز دید و در حکومت اسلامیشکر نعمت در رابطه با اجرای احکام لازم است.

الْأَنْصابُ» جمع نُصب» به معنی بت‌هایی استکه در دوران جاهلیّت در اطراف کعبه می‌گذاشتند تا مردم در کنار آنها قربانی کنند،منتهی چون بت سبب و مظهر شرک است، آن قربانی هم حرام شده و نمی‌توان از آن استفادهکرد. حتّی یک عدّه فرزندان خودشان را قربانی می‌کردند، مانند اینکه پدربزرگ پیغمبرگرامی اسلام(ص) نذر کرده بود که اگر پسر دهمش به دنیا بیاید قربانی کند، در بین اعرابجاهلی رسم بر این بود که می‌توانستند این نذر را با قربانی شتر عوض کنند، برایاوّلین بار تعویض صد شتر در مقابل یک فرزند در دوره‌ی جناب عبدالله انجام گرفت وصد شتر برای آن سنگ‌ها و بت‌ها قربانی شد.

در اینجا لازم به ذکر است که جهت، به کارها قداست می‌دهدیا از حرمت ساقط می‌کند، به عنوان مثال اگر در گوشت قربانی عنوان نذری نباشد هیچ‌کداماز ما حتّی یک تکّه از آن را نپذیرفته و می‌گوییم مگر من گرسنه‌ام؟! در حالی کهاگر عنوان نذری داشته باشد می‌گوییم خدا قبول کند، بهتر است همه‌ی آن را در یکوعده استفاده نکنیم بلکه در غذای چند وعده اضافه کنیم تا نان و نمکمان متبرّک بهنام اهل بیت(ع) شود؛ یعنی قداست دهنده به آن گوشت نذری، نام حضرت امام حسین و ابی‌الفضل(ع)می‌باشد. امّا اگر به عنوان صدقه قربانی کنند از گوشت آن نمی‌توان به سیّد داد چونصدقه برای سیّد حرام است، مانند اینکه پسر فلان کس از تصادف نجات پیدا کرده، درکما بود و به هوش آمده است و گوسفندی را قربانی کرده‌اند، این صدقه است و باید حواسّشانباشد که به نیازمندان بدهند به سادات کرام فقیر باید از سهم سادات خمس کمک کرد وبهتر است آن را به فامیل خونی هر چند فقیر هم باشد نداد.

متأسّفانه اکنون وقتی نذرها را قسمت می‌کنند به آنهاییکه فریزرشان پر است از ران گوسفنند می‌دهند ولی به آنهایی که شاید ماهی یک بارگوشت بخورند دنده‌هایش را می‌فرستند! در حالی که در تقسیم قربانی نباید هیچ فرقیبین افراد گذاشته شود، بلکه باید بطور مساوی تقسیم کرده و برای هر کس یک سهم دادهشود. در قربانی و همین‌طور در احسان‌ها رعایت مساوات ضرورت دارد، احترام جای خودرا دارد امّا در احسان غذا، فرق گذاشتن صحیح نمی‌باشد.

گاه دیده می‌شود که برخی در نوع، کیفیّت، کمیّت و حتّی وسایلپذیرایی احسان‌ها؛ در بین افراد فرق می‌گذارند، این کارها بی‌فرهنگی است، بایدبدانیم این احسان امام حسین(ع) است و در واقع میزبان، خود امام حسین(ع) می‌باشندکه هرگز بین هیچ‌کس فرق نمی‌گذاشتند و در اینجا کاره‌ای نیستیم. هرکس زود آمدهقدمش روی چشم هر کجا دوست دارد بنشیند، نمی‌توان گفت: آنجا پتو یا پشتی هست و جایافراد خاصی است، نمی‌توان برخی وسایل را به گمان اینکه مردم می‌ند مخفی کرد،مردم که برای غارت نیامده‌اند، برخی آن‌قدر تنگ نظر هستند که چنین فکر می‌کنند. صاحب‌خانهباید این طور فکر کند که در اینجا میزبان اهل بیت(ع) است و من هم خادم آنها هستم ووظیفه‌ام این است که همه را گرامی بشمارم.

سؤالی در اینجا به ذهن می‌رسد و آن اینکه صاحبان برخیاز نذرها یک سری آلودگی‌ها دارند مانند اینکه طرف آلوده‌ی به ربا است، به رشوهمشهور است امّا در تاسوعا قربانی می‌دهد، آیا می‌توان از آن استفاده کرد؟ پاسخ ایناست که در چنین مواردی وظیفه‌ی افراد فرق دارد و حکم هم متفاوت است، به عنوان مثالبنده‌ی وقتی کنار سفره‌ی آن رباخوار می‌نشینم یعنی او را تأیید می‌کنم،بنابراین رفتن من به آنجا حرام است، اگر هم علّت را بپرسد می‌گویم: ببخشید شنیده‌امکه شما آلوده‌ی به ربا هستید با چنین فردی من نمی‌توانم رفت و آمد کنم. امّا مردممعمولی چون نمی‌دانند این پول ربا است یا حقوق آن ماه است، نسیه است یا پولش راداده است؛ نمی‌توانند حرمت ربا را به او نسبت دهند و استفاده از آن اشکال ندارد. مااجازه نداریم به همین راحتی زندگی مردم را حرام بدانیم در حالی که متأسّفانه اکنوناغلب افراد این کار را می‌کنند.

ان‌شاءالله اینجا این‌گونه نیست ولی در یک عدّه از جاهاجادو و جنبل هست، مردم به اکثر احسان‌های رنگی بدبین هستند، وقتی بدبین می‌شوندمسلّم است که آن را نمی‌خورند، وقتی نمی‌خورند آن را به سطل آشغال می‌اندازند واین تضییع نعمت الهی است. وظیفه‌ی من این است که وقتی به قبرستان می‌روم تا برایاموات خودم یا شهدا فاتحه بخوانم، حلوا که تعارف می‌کنند اگر نمی‌خواهم بخورم، برندارم امّا دعا کرده و بگویم: انشاءالله خداوند نذرت را قبول کند. زمانی شایعهکردند که خرماهایی که در قبرستان‌ها پخش می‌شود آلوده به ویروس ایدز است، در حالیکه سرایت ایدز از طریق خون است چقدر خون باید به این همه خرما تزریق کنند تا آنهاآلوده گردند؟!

دو بیماری معدن دروغ‌پردازی شده است یکی سرطان و دیگری ایدزاست چون علّتش را نمی‌دانند می‌گویند: فلان چیز سرطان می‌آورد یا فلان چیز سببایدز می‌شود در چنین مواردی ما مجاز به ردّ هدیه‌ی مردم نیستیم، چون یک بار هم عرضکرده‌ام که در روایات داریم که: لَایَرُدُّ الْإِحْسَانَ إلَّا الْحِمَارُ»، احسان را كسی جز‌ درازگوش ردّ نمی‌كند.

ازلام»، ازلام در اصطلاح، تیرهای هم‌اندازه، نشان‌دار و نوشته‌داری را گویند که عرب جاهلی از آن‌ها در قمار، قرعه، آگاهی از آینده و تعیین نیک و بد کارها استفاده می‌کرد[1]. البتّه به عمل قماربازى با آن‏ تیرها نیز،ازلام» گفته مى‏‌شود، آنچه آیه‌ی شریفه به آن اشاره دارد، همان عمل قمار باانداختن تیرها است، به این صورت كه ده نفر با شرط‌بندى شترى را تهیّه و نحرمى‏كردند، سپس ده چوبه‌ی تیر كه روى هفت عدد آنها كلمه‌ی برنده» و روى سه تاىدیگر كلمه‌ی بازنده» نوشته شده بود در كیسه‏اى مى‏ریختند و آنها را به نام یك یكآن ده نفر، از كیسه بیرون مى‏آوردند. هفت چوبه‌ی برنده به نام هر كس مى‏افتاد،بدون پرداختن وجه، سهم معیّنى از گوشت را برمى‏داشت؛ ولى سه نفرى كه تیرهاى بازندهرا دریافت داشته بودند، باید هر كدام یك سوّم قیمت حیوان را مى‏پرداختند، بدون اینكه سهمى از گوشت داشته باشند[2].

چنانچه اشاره شد عرب جاهلی در تعیین نیک و بد کارها نیز از ازلام استفاده می‌کردند، امروزه نیز برخی افرادوجود دارند که اگر بخواهند آب بخورند استخاره می‌کنند. خداوند آقای قرائتی را سلامتبدارد می‌گفتند: همسر یکی از آشنایان خواست تا استخاره‌ای برایش بکنم، گفتم: ده دقیقه‌‌‌‌‌‌‌بعد زنگ بزنید تا جواب بدهم، استخاره کردم بد آمد، وقتی گفتم استخاره بد آمد، گفت:حاج آقا آن قدر استخاره کنید هر وقت خوب آمد خبرم کنید! معلوم است که نیّت آنبیچاره این است که به خواسته‌ی خود برسد.

در مسافرتی به مازندران که مهمان آقای امام جمعه‌یمرحوم گرگان بودم، شنیدم استخاره‌ی فردی هرگز بد نمی‌آید، با وجود مشغله‌ی زیاد، گفتممن باید او را ببینم، بالاخره بین یکی از برنامه‌ها توانستم او را ببینم، گفتم: فلانیاز بسیاری از طلبه‌های شمال شنیده‌ام که استخاره‌های شما هرگز بد نمی‌آید، در حالیکه قرآنی که من می‌شناسم خوب، بد و متوسّط دارد، چه طور استخاره‌ی شما بد نمی‌آید؟گفت: اگر علّت را بگویم جانم به خطر می‌افتد، گفتم: قول می‌دهم در شمال به کسی نگویم،گفت: قرآن من فقط صفحات خوب دارد. قرآن‌های قدیمی که در بالای صفحات، خوب، بد، متوسّطنوشته می‌شد، او فقط صفحات خوب را داده بود برایش جلد کرده بودند.

یکی از بزرگان تبریز می‌گفتند: فردی برای ازدواج دخترش ازمن استخاره گرفته و خوب آمده بود، شش سال بعد دختر و دامادش دعوا کرده بودند با عصبانیّتبه مسجد آمده و از استخاره‌ای که کرده بودم گلایه می‌کرد، گفتم: استخاره‌های من یکهفته دوام دارد استخاره‌ی شما زیاد دوام آورده است!

 پس ازلام به حالگذشتگان اعراب اشاره دارد که هر کاری که می‌خواستند انجام دهند، مانند اینکه به سفربروند یا نروند؛ یک تیر می‌انداختند. امّا در دین اسلام تطیّر یعنی فال بد زدن وجودندارد، وظیفه داریم که بگوییم: ان‌شاءالله خوب است؛ اگر هم نگران هستیم صدقه دادهو با دعای خیر و بسم‌الله» اقدام خواهیم کرد، چرا که هر کاری که بدون بسم‌الله» شروعشود ابتر است.

نکته: شراب‌خواری و قماربازی در ردیف بت‌پرستی

إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ»، نکته‌ای که گفتن آن دراینجا لازم است عبارت از این است که در این آیه شراب‌خواری و قماربازی در ردیف بت‌پرستیبیان شده است، چون بین الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ» و الْأَنْصابُ»،از حرف عطف واو» استفاده شده و فَ» یا ثُمَّ» نگفته است، یعنیرتبه‌های آنها یکی بوده و ردیف شراب‌خواری و قماربازی و بت‌پرستی یکی است. این سخنقرآن است، در حالی که امروزه برخی در برابر شراب‌خواری و قماربازی عدّه‌ای می‌گویند:جوان است، نادان است، بزرگ می‌شود اهل می‌شود، و برخی به گناهان نمره داده و می‌گوید:نمره‌ی این گناه از نمره‌ی فلان گناه کم‌تر یا بیش‌تر است! به چنین افرادی بایدگفت: گناه، گناه است، چه گناه کبیره که حدّ معینی دارد، چه گناه صغیره که تعزیردارد و با کم و زیاد مجازات خواهد شد.

در اینجا به دو حکایت اشاره می‌کنیم که شاهد مثال برقباحت کوچک شمردن گناهان می‌باشد. می‌گویند: صاحب برده‌ای می‌خواست برده‌اش رابفروشد، هنگام فروش می‌گفت: او همه فنّ حریف است، نجّاری، خیّاطی، آشپزی و مانندآن را بلد است، تنها به خاطر یک عیب، او را می‌فروشم و آن این است که دروغ‌گو می‌باشد.اطرافیان او را محکوم به سفاهت کرده و می‌گفتند: دروغ‌گویی او چه تأثیری می‌توانددر کار‌های او داشته باشد؟! آیا چون او دروغ‌گو است در بنّایی آجری که می‌گذارد،کج خواهد شد؟! یا لباسی که می‌دوزد، درست نخواهد بود؟! 

فردی او را خرید و به خانه‌ی خود برد، برده روزهای اوّلبرای جلب اعتماد صاحبش هر کار که او می‌گفت به خوبی انجام می‌داد، بعد از چند روزبه همسر صاحبش گفت: درست است که من بنده‌ی زر خرید شما هستم، و این فضولی‌ها به مننیامده است، امّا چکار کنم که نمی‌توانم حقّ نان و نمک را فراموش کنم، در این مدّتکوتاه شنیده‌ام که آقا می‌خواهند ازدواج کنند، من جادو جنبل نیز بلد هستم، اگر باچاقو مقداری از موی زیر ریش آقا را کنده و بیاورید، من دعایی را بر آن می‌خوانم کهاو از جنس زن متنفّر گردد.

از طرف دیگر به مرد هم گفت: شنیاه‌ام که همسرتان اینروزها می‌خواهد شما را با چاقو بکشد، مرد خود را به دروغ به خواب زد، دید که همسرشچاقو به دست نزدیک شد و می‌خواهد او را بکشد مرد هم با خنجر، زن را زد. برده دویدو به اطرافیان زن گفت: بیایید فلانی خواهرتان را کشت، آنها هم آمدند و مرد را زدندو به این ترتیب با این دروغ‌گویی خون‌ها ریخته شد و خانواده‌ها به جان هم افتادند.

در روایتی نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که یکی ازپادشاهان بنی‌اسرائیل مردی را ناگزیر کرد که به انتخاب و اختیار خود، یکی از چهارعمل زشت شراب‌خواری، ، قتل یا خوردن گوشت خوک را مرتکب شود و گرنه او را خواهدکشت. آن مرد شراب خوردن را برگزید؛ چون مست شد بقیّه‌ی زشتی‌ها را نیز مرتکب شد[3]. 

خمر خانه‌ی مفسده‌ی گناهان کبیره و صغیره است، باعثبسیاری از طلاق‌ها و دشمنی‌های خانوادگی است، چنانکه رسول اکرم(ص) فرمودند: تمام بدی‌ها در خانه‌ای جمع شده‌اند و شراب‌خواریکلید آن خانه است[4]. متأسّفانه امروزه شراب‌خواریدر بین یک عدّه از به ظاهر مسلمان نیز بسیار شایع شده است به طوری که در عروسی‌ها،مهمانی‌ها، سیزده‌بدرها و بسیاری از گشت و گذارها، شراب جزء رکنی و لاینفک آن شدهاست، در حالی که قرآن آن را در ردیف بت‌پرستی معرّفی می‌فرماید.

پیام‌ها

1- منافات ایمان با شراب خواری وقماربازی: یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ. فَاجْتَنِبُوهُ»، در آیه‌ی شریفه بهطور محسوس ناسازگاری شراب خواری و قماربازی با ایمان دیده می‌شود.

2- نهتنها شراب نخورید بلکه نزدیک آن هم نشوید: فَاجْتَنِبُوهُ» یعنی حتّی با شراب‌خوار وقمارباز نباید دوست شد. اکنون نیز به طور کامل اسباب قمار فراهم است، در نرم‌افزارهاییکه در گوشی‌ها و کامپیوترها استفاده می‌شوند، قمار وجود دارد و منقل اعتیاد عوضشده است.

خداوند عذاب انگلیس را شدید کند، دولت انگلیس برایمعتاد نمودن مردم و گسترش اعتیاد در ایران، ابتدا عوامل خود را مأمور نمود و اینافراد با تبلیغ اینكه تریاك درمان تمامی دردها است، مردم ایران را كه در آن زمانبه دلیل فقر و كمبود پزشك از بیماری‌ها رنج می‌بردند، به این ماده‌ی مخدّر معتادنمودند. دیری نپایید كه تریاك به عنوان یك داروی خانگی جای خود را در میانایرانیان باز كرد و پس از مدّتی دولت انگلیس اعلام كرد كه سوخته‌ی تریاك را باقیمت مناسب از افرادی كه از این ماده استفاده می‌كنند می‌خرد.

بدین ترتیب عدّه‌ی بیشماری از افراد این مملكت به منظوركسب درآمد، تریاك را كه به مقدار فراوان و به قیمت ارزان در دسترس بود می‌خریدند وپس از كشیدن، سوخته‌ی آن را به قیمت چند برابر می‌فروختند. به طوری كه این شیوه جزومشاغل روزانه‌ی بعضی افراد شده بود، امّا زمانی كه متوجّه شدند،‌ عدّه‌ی زیادیگرفتار اعتیاد شده‌اند، این داد و ستد را متوقّف كردند.

دید حكومت وقت نسبت به تریاك به عنوان یك منبع درآمدبود و به مضرّات و عواقب آن در اعتیاد و استمرار آن در دوره‌های بعد توجّهی نمی‌كردتا جایی كه روز به روز به تعداد معتادین افزوده می‌شد. مانند اینکه در سال 1314شمسی تعداد معتادین به رقمی حدود 5/1 میلیون نفر و نزدیك به 7 درصد كلّ جمعیّتایران بالغ می‌شد»[5].

مسلّم است جمعیّتی که اکثریّت آن معتاد بوده و یک لحظهنشئه و لحظه‌ی دیگر خمار باشند، هرگز عقلش کار نکرده و به فکر بهبود وضع خود و کفشپاره‌ی فرزند خود و مانند آن نخواهد بود، او فقط به این فکر خواهد بود که چند ساعتدیگر نشئه است یا خمار؟!

شراب‌خوار نیز این چنین است و به این حال و روز می‌افتد،امروزه گفته می‌شود ابتدایی‌ترین ریشه‌ی سرطان حنجره، اثنی‌عشر، سوءهاضمه، زخممعده و ترشّحات اسیدی دستگاه گوارش، به شراب‌خواری برمی‌گردد، منتهی شراب‌خوارانزمانی از خواب غفلت بیدار می‌شوند که کار از کار گذشته است. پس طبق امر الهی نهتنها شراب نخواهیم خورد بلکه با شراب‌خواران رفت و آمد نیز نخواهیم داشت و به آنهااجازه‌ی ورود به حریم خانه را نخواهیم داد.



[1] - جامع‌البیان، مج‌۴، ج۶، ص۱۰۱‌ـ‌۱۰۳. صحیح البخاری، ج‌۵، ص‌۲۲۴.جامع‌البیان، مج‌۴، ج۶، ص۱۴۰.احکام‌القرآن،جصاص، ج‌۲، ص‌۴۴۰. ترتیب العین، ص‌۳۴۹‌ـ‌۶۵۰.

[2] - برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 489.

[3] - الغدیر، ج 6، ص 257.

[4] - من لا یحضره الفقیه،ج‏4 ص 353.

[5] - شاكری، عبدالحسین، مواد مخدر و اعتیاد، نشر گوتنبرگ، ص 48. اقتباس از: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت دوم

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت اول

تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و پنجم- قسمت دوم

است، ,یک ,قربانی ,كه ,هم ,استفاده ,است که ,که در ,و به ,در حالی ,حالی که

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یاد من باشد تنهـــــ ــــا هستم sarreseed سایت جامع دانستنیهای مهم فایل اکی مرجع فروش و خرید انواع پایان نامه ، تحقیق ، مقاله ، پروژه ، ترجمه ، پاورپوینت ، انواع طرح های کسب و کار و ... Raul's style unacranve sieclicapse بهترین کلبه اینترنتی وبلاگ نمایندگی اردستان Kenneth's collection