توسطحجّتالاسلام والمسلمین جناب دكتر حسین ایمانی به تاریخ ۹۵/۴/۲۲
سورهی مبارکهی مائده (5)،آیهی 94
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَالصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخَافُهُبِالْغَیْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۹۴﴾
ترجمه: ای كسانی كه ایمان آوردهاید خداوند شما رابه مقداری شكار كه (به نزدیكی شما میآیند و) دستها و نیزههای شما به آنهامیرسد، میآزماید، تا معلوم شود چه كسی از خدا به وسیلهی ایمان به غیب میترسد،و هر كس بعد از آن كند مجازات دردناكی خواهد داشت.
ادامهیتفسیر آیهی شریفه از جلسهی قبل
این آیات ناظر به یكى از احكام عمره و حجّ یعنى مسألهیشكار حیوانات صحرایى و دریایى در حال احرام مىباشد. به معنای ظاهری آیه دقّت کنیدتا محتوا در ذهن نقش ببندد تا نکات علمی و ادبی و پیامهای آن را با هم مرور کنیم،چون آیهی شریفه از جمله آیاتی است که نکتهی علمی و پیام آن زیاد است.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُبِشَیْءٍ مِنَ الصَّیْدِ»: ای مؤمنان! البتّه و البتّه ، هر آینه به صورت حتمی،پروردگار متعال شما را امتحان خواهد کرد.
1- اوّلین نکتهی علمی و ادبیآیه این است که بعد از یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» میفرماید:لَیَبْلُوَنَّكُمُ»، در اینجا لام مفتوح، لام تأکید است، صیغهی مضارع یَبْلُوَنّ»و نون تأکید ثقیله نیز هر کدام از ادات تأکید است، یعنی خداوند متعال در اینجا باسه بار تأکید به امتحان الهی اشاره فرموده که نشان میدهد این امتحان بطور قطعیانجامپذیر است و راه فراری برای هیچکس وجود ندارد.
2- دوّمین نکته علمی این است کهاین آزمون در آیندهی بسیار نزدیک در حقّ شما عملی خواهد شد، چون لَیَبْلُوَنَّكُمُ»س» یا سوف» ندارد، اگر سَیَبْلُوَنَّ» بود به معنی درآیندهی نزدیک، واگر سوفَ بود به معنی در آیندهی دور بود، فعل مضارع در زبان عربی برای زمان حال وآینده مشترک است.
بِشَیْءٍ مِنَ الصَّیْدِ»، بارها در سورههایمبارکهی حجرات، نور و مائده عرض شده است که کلمهی شیء»، از نظر گستره،گستردهترین کلمهی عربی است، چون شامل جماد، نبات، حیوان، جنّ، انسان و ملک میشود،معادل فارسی آن چیز» است، به معنی آن چیزی که، آن ملکی که، آن جنّی که، آن انسانیکه، آن گیاهی که، آن سنگی که، آن حیوانی که، میباشد.
تَنالُهُ أَیْدیكُمْ وَ رِماحُكُمْ»، پروردگار متعال شما راامتحان خواهد کرد با مقداری از آن شکارهایی که دست شما به آنها میرسد و میتوانیدبگیرید یا نیزهها و تیرهای شما به آنها میرسد. اغلب شکار صید زحمت میخواهد،منتهی در این امتحان برای این که تعداد رفوزهها زیاد شود، میفرماید: ما صید وشکار را در دسترس شما قرار خواهیم داد، به طوری که اگر دست خود را دراز کنید،تعدادی را میتوانید شکار کنید، تعدادی را هم با نیزه و تیر میتوانید بزنید.
لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخافُهُ بِالْغَیْبِ»،خداوند میخواهد بداند و به خود شما هم ثابت کند که چه کسانی در نهان از خدامیترسند، یک عدّه از کسانی که آشکارا میترسند، تزویر میکنند و در واقع نمیترسند،امّا میخواهند خود را به مردم دیندار نشان بدهند.
مکرّر به عرض رسیده است که در طول احرام، در حجّ تمتّعیا زیارت عمره، حاجی محرم، نه میتواند شکار را بزند، نه میتواند نشان دهد وکوچکترین همیاری در شکار، ممنوع است. به عنوان مثال اگر کبکی دم دست باشد کهبتواند آن را بگیرد، یا آهویی نزدیک باشد و بتواند با نیزه بزند یا با شمشیر زخمیکند؛ نمیتواند این کار را بکند، هر چند وسوسه میشود که شکار را بگیرد. زمانیجلوی این وسوسه گرفته میشود که انسان، عالم را محضر پروردگار بداند و در محضرپروردگار چه در غیاب و چه در آشکار بترسد و نگران باشد که خلاف امر الهی کاریانجام دهد.
بارها شنیدهاید که امامحسین(ع)به مردی كه عرض كرد: من مردی نا فرمانم و در برابر معصیت شكیبایی ندارم، پس مرااندرزی فرما ـ فرمودند: یکی از پنج كار را بكن و آنگاه هر چه خواستی گناه كن، اوّلاینكه روزی خدا را نخور و هر چه خواهی گناه كن، دوّم اینكه از قلمرو خدا بیرون شوو هر چه خواهی گناه كن، سوّم اینكه به جایی برو كه خدا تو را نبیند و هر چه خواهیگناه كن، چهارم اینكه هرگاه ملكالموت برای گرفتن جان تو آمد، او را از خودت دورگردان و هر چه خواهی گناه كن، و پنجم اینكه هرگاه مالك (مأمور دوزخ) تو را به آتشبرد، داخل آن نشو، وآنگاه هرچه خواهی گناه كن![1]
3- سوّمین نکته عبارت از این استکه به ظاهر در تمام ادیان ابراهیمی به خاطر امنیّت حرم، شکار حرام بوده است واسلام آن را امضا کرده است، آیهی شریفهی مورد بحث نیز از جمله آیاتی است که حرمتشکار را در حالت احرام، امضاء میکند. در حدیث می خوانیم: در عمرهیحُدیبیّه (عمرهایکه در آن مسلمانان صلح حدیبیّه را امضا کردند)، حیواناتشکاری فراوانی برای مسلمانان ظاهر شدند که مسلمانان میتوانستند به راحتی آنان راصید کنند[2].
4- نکتهی چهارم که مهمّتریننکتهی اخلاقی میباشد عبارت از این است که درقرآن، مسألهی شکم و غذا، به عنوان یکی از اسباب آزمایش الهی مطرح شده است، یعنی قبل و بعد از از هبوطحضرت آدم(ع) به دنیا تا حضرت خاتم انبیا محمّد(ص) یک مادّهی امتحانی که در آنتجدید و رفوزه زیاد بود، مادّهی مربوط به شکم و خوردنیها و نوشیدنیها بود، بهنمونههای زیر توجّه کنید:
مثال اوّل: در سورهی مبارکهیبقره که نهی متوجّه پدربزرگ و مادربزرگ ما حضرت آدم و حوّا8 است، میفرماید: وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَة»[3].
در اینجا دو نکته لازم به ذکر است اوّل اینکه کسانی کهمیگویند منظور از الشَّجَرَة» گندم است، صحیح نمیباشد چون به گندم درختنمیگوید، گندم چه سنبل داشته باشد یا نداشته باشد، بیش از نهال به آن گفته نمیشود،چیزی که حضرت آدم و حوّا8 از آن خوردهاند و باعث شده است که از بهشت اخراج شوند،بطور قطع گندم نبوده است، امّا این که انار، انگور یا سیب است؛ انشاءالله طلبتانباشد در مباحث دیگر به عرضتان میرسانیم.
نکتهی دوّم اینکه در آیهی فوق تنها به حضرت آدم(ع)نمیفرماید که به آن درخت نزدیک نشو تا گفته شود حضرت حوّا3 او را تشویق کرده است،بلکه به هر دوی آنها فرموده است: وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَة».
در خلقت حضرت آدم و حوّا(ع) یک سری خرافات وجود دارد(بخصوص در بین ترکها زیاد است) مانند اینکه یک عدّه عوام وقتی به مادر کسی دشنام میدهند، به دندهی کمو ناقص مادرش اشاره میکنند! در حالی که دندهی کم مادر در رابطه با ارگانیزم بدنبرای زاد و ولد و برای جای گرفتن رحم در ایّام خاصّ است، نه این که عیب باشد، بلکهعین کمال است، اگر نبود، جنین در آن جا میمرد و امکان رشد نداشت. بنابراین خرافههاییکه در این مبحث وجود دارند، هیچ کدام مورد تائید مفسّرین محقّق نیست، روایات بنیاسرائیلیو خرافاتی است که یهودیان جعل کرده و بیان نمودند.
در آیهی فوق علّت شکست و اخراج حضرت آدم و حوّا(ع) وچهل سال گریهی آنها بیان شده است، چهل سال تمام آن هم به تنهایی گریه کردند، سپسخداوند در عرفات آنها را به هم رسانده است، و بالاخره هم حضرت حوّا3 نتوانستند ازعربستان خارج شوند و در جدّه فوت کردهاند و علّت نامگذاری جدّه به جدّه هم ایناست که قبر حضرت حوّا3 در آنجاست. قبر حضرت آدم(ع) نیز در نجف میباشد و حضرت علی(ع)در نجف با دو پیامبر کنار هم دفن شدهاند، چنانکه در زیارتنامهی حضرت علی(ع)نیز وارد شده است که: ضَجیعَیْکَ آدَمَ وَ نوُح».
مثال دوّم: روز شنبه كه روز تعطیل یهود بود،خداوند متعال (برای آزمایش) به گروهی از یهودیان كه در كنار دریا میزیستند دستور داد كه روز شنبه از دریا ماهینگیرند.بدیهى است جمعیّتى كه در كنار دریا زندگى مىكنند، قسمت مهمّى از تغذیه و درآمدشاناز طریق صید ماهى است، و گویا به خاطر تعطیل مستمرى كه اغلب در روز شنبه در میانآنها معمول بود، ماهیان در آن روز احساس امنیّت از نظر صیّادان مىكردند و دستهدسته به روى آب ظاهر مىشدند، امّا در روزهاى دیگر كه صیّادان در تعقیب آنها بودنددر اعماق آب فرو مىرفتند! این موضوع خواه جنبهی طبیعى داشته، و یا یك جنبه فوقالعاده و الهى، وسیلهاى بود براى امتحان و آزمایش این جمعیّت!
در اینكه این جمعیّت، قانونشكنى را از كجا شروع كردند، درمیان مفسّران گفتگو است، از بعضى از روایات چنین استفاده مىشود كه نخست دست بهحیلهی به اصطلاح شرعى زدند، در كنار دریا حوضچههایى ترتیب دادند و راه آن را بهدریا گشودند، روزهاى شنبه راه حوضچهها را باز مىكردند، و ماهیان فراوان همراهآب وارد آنها مىشدند، امّا به هنگام غروب كه مىخواستند به دریا بازگردند راهشانرا محكم مىبستند، سپس روز یكشنبه شروع به صید آنها مىكردند و مىگفتند خداوند بهما دستور داده است صید ماهى نكنید، ما هم صید نكردهایم بلكه تنها آنها را درحوضچهها محاصره نمودهایم! بعضى از مفسّران گفتهاند آنها روز شنبه قلاّبها را بهدریا مىافكندند، سپس روز بعد آن را از دریا بیرون مىكشیدند و به این وسیله صیدماهى مىنمودند. واز بعضى از روایات دیگر برمىآید كه آنها بدون هیچ حیلهاى با بىاعتنایى كاملروزهاى شنبه مشغول صید ماهى شدند، بنیاسرائیل به جهت شکستن حرمت یومالسّبت» روز شنبه، به صورت میمون درآمدند»[4].
خداوند در آیهی 65 سورهی بقره به این ماجرا اشارهکرده و میفرماید: وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ»،بهطور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاهشدهاید! ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینههایى طرد شده درآیید!
علم بر دو نوع است حصولی و حضوری یا شهودی، این آیه بهعلم شهودی بنیاسرائیل اشاره دارد. قِرَدَةً خاسِئینَ» میمون معمولی نیست،بلکه میمون سرافکندهی گنگ میباشد که نه میتوانید صحبت کنید، نه میتوانید سرخود را بالا بگیرید. در واقع آیه به نهایت شرمندهگی اشاره دارد که انسان به میمونتبدیل شده، بعد از میمون شدن هم اجازهی تکوینی برای بلند کردن سر خود ندارد، یعنیسرش بلند نمیشود، جواب هم نمیتواند بدهد.
[1] - بحارالأنوار (ط - بیروت) ؛ ج75 ؛ ص126
[2] - تفسیرنورالثقلین و کافی، ج 4، ص 396.البتّه منظور کتاب فروع کافی است نه اصول که چهار جلدی بوده و به فارسی هم ترجمهشده است.
[3] - سورهی بقره آیهی 35.
[4] - تفسیر نمونه ج6 419.
تفسیر سوره مبارکه مائده جلسه پنجاه و ششم- قسمت دوم
است، ,كه ,حضرت ,هم ,روز ,صید ,است که ,حضرت آدم ,را به ,که، آن ,خواهی گناه ,تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَة» ,آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ
درباره این سایت